رونوشت فارسی نازنین عابدی
زهرا: چند ساله هستید؟
نازنین: من سی و پنج ساله هستم.
زهرا: در حال حاضر کجا زندگی می کنید؟
نازنین: شیراز. ایران
زهرا: همیشه اینجا زندگی می کردید؟
نازنین: آره، همیشه اینجا بودم.
زهرا: شغل شما چیست؟
نازنین: من لیسانسم حقوقه، ولی ارشد و دکترام رو روانش ناسی . در واقع روانش ناس هستم.
زهرا: تحصیلات شما چیست و در کجا تکمیل کرده اید؟
نازنین: الان دانشجوی ترم پنج دکترا هستم و این که توی دانشگاه آزاد شیراز.
زهرا: جنسیت شما چیست؟
نازنین: دخترم. زن هستم.
زهرا: آیا در رابطه هستید؟
نازنین: نه.
زهرا: آیا بچه دارید؟
نازنین: نه.
زهرا: می توانید در مورد خویشاوندان درجه دو خود بگویید؟ چقدر بزرگ است؟
نازنین: به خاطر اینکه هم خانواده پدری من هم خانواده مادری من هر کدوم ده تا فرزند بودن خود به خود درجه دوم تعداد زیادی شده از دختر عمو، دختر عمه، چه فامیل پدری چه فامیل مادری زیاد هستن هر کدوم از این ده نفر میانگین 4-3 بچه به دنیا آورده گروه رو خیلی بزرگ کردن و نسل قبل تر از اون ها باز همین جوریه هم تعداد فرزنداشون زیاد بوده، هم تعداد فرزندآوریشون زیاده این تقریباً میشه گفت عشیره یا طایفه بزرگی محسوب میشه.
زهرا: چقدر با خانواده نزدیک یا خویشاوندان درجه دو خود ارتباط برقرار می کنید؟
نازنین: خیلی زیاد.
زهرا: شما کجا زندگی می کنند؟ خویشاوندان درجه دو
نازنین: همشون شیراز هستن.
زهرا: آیا معلولیت جسمی دارید؟
نازنین: نه.
زهرا: در حال حاضر سطح درآمد خانوار شما چقدر است؟
نازنین: متوسط، اگه بخوام با توجه به شرایط اقتصادی ایران بگیم، متوسط، رو به پایین.
زهرا: آیا وابستگی مذهبی دارید؟
نازنین: وابستگی رو نمیدونم چجوری تعبیر می کنید ولی اعتقادات مذهبی دارم.
زهرا: اعتقادات مذهبی به اسلام هست، درسته؟
نازنین: به اسلام نه صرفا اسلام، یعنی همه ی ادیان رو قبول دارم و خودم مسلمان میدونم.
زهرا: قشقایی بودن برای شما چه معنایی دارد؟
نازنین: قشقایی بودن برای من معنایی همبستگی رو داره چون انگار این فرهنگ توشون بیشتره که روابطشون با خواهرو برادرها چه درجه یک چه درجه دو، حتی درجه سه و چهارتوی شرایط دنیا امروز که خیلی روابط ها کمرنگ شده روابط خانواده ها با هم کمرنگ شده توی طایفه ها هنوز این مهمه هنوز عشیره حفظ شده هنوزهمبستگی هست هنوز وقتی یک نفر زمینی میخوره همه به سمتش میان کمکش میکنن بلندشه برای من در واقع قشقایی بودن به معنایی همبسته بودن یک گروهی هست که یه سری قوانین دست و پاگیر دارن ولی منافع بودن در کناراین گروه وعضو این گروه بودن بیشتر از در واقع اون زدناشه.
زهرا: زمانی بوده که بیشتر یا کمتر از دیگران احساس قشقایی بودن داشته باشید؟
نازنین: آره. من به خاطر اینکه پدرم و پدر بزرگ پدرم فارسی زبان بودن در واقع یک بخشی از فرهنگ ما ترکیبی شده با فارس ها، غیر ترک ها وقتی این اتفاق افتاده خیلی وقت پیش افرادی که ترک هستن در واقع اصالت بیشتری دارن توی صحبت کردن اصطالحات زبان رو درست تر استفاده می کنن، لغات بیشتری بلدن، ضرب المثل هایی رو بلدن. پیش اونها احساس میکنم که میزان ترک بودنم پایینه، غلظتم کمه.
زهرا: آیا تا به حال نسبت به قشقایی بودن احساس منفی یا مثبت داشته اید؟
نازنین: همیشه مثبت بوده.
زهرا: از تجربیات خود در مورد جامعه قشقایی بگویید. چگونه درگیر هستید؟
نازنین: ببینید من از این اتفاقاتش خوشم میاد که وقتی چه اتفاق خوب چه اتفاق بدی میافته توی این در واقع طایفه یا عشیره توی هر دو حالتش همبستگیشون بالاست. یعنی وقتی یک نفر فوت میکنه اونقدر اطرافیان مثلا کسی که شاید تو سال یک بار نیمیبینیش برای توی روز سخته تو میاد وقتی یک اتفاق خوبی هم میافته بازهمینه یعنی شاید توی حالتها روزهای معمولی تو هست، خیلی نه اونها پررنگ باشه نه رابطه خیلی پررنگ باشه هرچند همین رابطه هم نسبت به رابطه ی گروهای دیگه پررنگ تر باشه ولی وقتی که شرایط سخت میشه این روابط پررنگ تر میشه. از طرف دیگه خب ما به خاطر نوع فرهنگی که داشتیم توی ایران با توجه به شرایطی که خودتون میدونید مثال میگم عقد و عروسیها سعی میکنن اکثرا جدا باشه مگر حالا یه جوری دولت رو بپیچونن و به هرحال بتونن مثال یه جایی پیدا کنن که مثال قاطیش کنن ولی حتی خود دولت در واقع قشقایی رو میپذیره لباس قشقایی رو میپذیره با این که نسبت به اسلام چارقدی داره که اصلا موهاش معلومه، گردن معلومه ولی خب همین که دولت همین رو میپذیره و ما از بچگی توی مراسمهامونم مختلط بزرگ شدیم به نظر من نسبت به فضای بسته ایران یه قدم کمک کرد که ما انقدر جنسیتی به همه چیز نگاه نکنیم، زن و مرد انقدر زن و مرد نشه برای ما. آدم هایی باشن که با هاشون توی یک عشیره هست.
زهرا: لباس ها و زیورآلات سنتی که می پوشید چه چیزهایی هستند؟
نازنین: لباس هاش ببینید از سر که شروع کنیم یک دسمال سر هست یعنی یه چارقده که خیلی نازکه و حالا روش با کمک منجوق واینجور چیزها براش طرحهایی میدوزن یعنی تا جایی که میشه سعی میکنن زیباش کنن. یک دستمالی که دور سر هست. پیرهن و دامن. خودش یه سری قوانینی داره یه ترکیب رنگی داره یه سری چیزها توش باید رعایت بشه مثلا این لباس حجابش کامله بجز از گردن به بالاش یعنی حتی آستین لباس ها تا مچ هست و دامنشون تا روی پایین به صورت کامل پوشیده هست و خب شاید نقطه جالبش اینه که توی فضای الان این لباس ها به شادترین رنگ های ممکنه یعنی شما اگر بیاین چک کنین میبینین هنوز مثال شاید ترک ها یعنی به قول شما، قشقایی ها یا مثال اقشار دیگه مثل لرها یا شمالی ها یعنی اونایی که هنوز عشیره بودن هنوز از این سبک رنگ استفاده می کنن از این رنگبندی شاد انتخاب می کنن وگرنه از افراد دیگه ای به طبع قرار گرفتن توی فضایی که احتمالا همون مثلا شیکتر یا با کلاس تره رفتن به سمت رنگ های تیره تر. به نظر من یکی از جذابیتهای لباس های ما این حجم از رنگه. ببینید یکی از مهمترین زیورآلاتش گردنبندیه که این نشون می ده چه کسی مجرد و چه کسی متاهله. این گردنبند وقتی که مثال به جای عملکرد همون حلقه توی فرهنگهای دیگه داره. وقتی شما توی عروسی می رین وقتی به دختری نگاه می کنین اگه اون گردنبند که از درواقع ترکیب مهره و هل و میخک و یه حالت گیاهی ساخته شد که یه عطر خوبی هم داره. اگه اون گردن کسی باشه یعنی این آدم ازدواج کرده
یا نامزد داره یا عقد کرده است یعنی از عقد به اون وره تو نامزدی هم ازش استفاده نمی کنیم و اگر نباشه یعنی مجرد.
یعنی این یکی از زیورآلات معنا داره ما بقیش هم خب مثال یعنی سنجاق یکی زیر گلو بسته میشه که این چارقد رو نگه داره اون بیشتر قبلا تو فرهنگ ما مربوط به زنها بود باز همون هم دخترها استفاده نمی کردن ولی الان نه ، بیشتر
حالت همون زیوری پیدا کرده که هر کس دوست داشته باشه استفاده می کنه گوشواره رو استفاده می کنن دستبند وچیزهای دیگر همون چیزهای معموله فقط تنها فرقی که با لباسهای دیگه داره اینه که هیچ زیورآلاتی روی پا استفاده نمیشه چون هیچ دیدی روی پا نیست.
زهرا: جنس لباس ها چیست؟
نازنین: جنس لباسها… من از نظر جنس شناسی پارچه افتضاح هستم… نمیدونم . تقلب از بقیه بپرسید به من اضاف کنید نمیدونم واقعا. میدونم مهمترین حالتش همین خنک بودنشه و اکثرا دو لایه هستن بعضی وقتها هم نه . گاهی مخمله ،گاهی ساتن بستگی به سبک و سلیقه اون آدم داره ولی اینکه دقیقا در مورد جنس برای شما بگم اطلاع از جنسها ندارم.
زهرا: چه رنگ هایی می پوشید؟
نازنین: همه رنگ ها پوشیده میشه هیچ رنگ نیست پوشیده نشه ولی رنگ های روشن به مراتب بیشتر پوشیده میشن ترکیبات قرمز، زرد، نارنجی، سبز، آبی این ترکیب بیشترین ترکیب توی همه لباسها هست همیشه افراد جوانتر، رنگ های شادتر، افراد مسنتر رنگ ها به سمت تیره تر شدن میره مثال شما اگه خانوم های پیر رو ببینید حتما دیگه یا قهوه ای یا سرمه ای یا سبزتیره مثال یه جوری جا افتاده که خانوم ها از یه سنی به بعد دیگه رنگ های شاد نمی پوشند انگار یک محدوده سنی واسش در نظر گرفته شد
زهرا: چه جواهراتی میپوشید؟
نازنین: چند تا جواهر هست یکیش روی سر قرار میگیره که دقیقا دستمال سر و چارقد به هم وصل میکنه یکی مربوط به زیر گلو و یکی گردنبندی که گردن دختر ها انداخته نمیشه و گردن خانوم ها انداخته میشه در واقع خانم ازدواج کرده. دستبند و انگشتر
زهرا: این لباس ها یا زیورآلات را از کجا تهیه می کنید؟
نازنین: ببینید بخش اونایی که طلا هستند رو خب خود طلافروشی های شیراز. قشقایی اینقدر جا افتاده که وقتی میریم میگیم سنجاق میخوام دقیقا میدونن شما چی میخواد از طلافروشی ها و اون قسمت هایی که طلا نیستند رو از جاهایی مثل بازار وکیل جایی که حالت سنتی خودشون رو هنوز حفظ کردن چه بخش پارچه چه بخش لباس حتی دوختن اون لباس و خیلی قسمتهای دیگر خود بازار وکیل هندل میکنند
زهرا: آیا آنها را خودتان درست می کنید؟
نازنین: نه خیلی در واقع ظریفتر از اونه که ما مهارت درست کردنش داشته باشیم بجز اون گردنبندی که مربوط به تشخیص مجرد و متاهله که اون رو بعضی از بچه ها و دوستان بلدند درست میکنند
زهرا: لباس چطور؟
نازنین: دوختنشو بلدند فقط
زهرا: آیا دیگران آنها را برای شما درست میکنند؟
نازنین: بله بله. کاملا یعنی مثال افرادی هستند که تخصصشون همینه فقط یعنی اونها شغل وپیشه شون همینه که هم در واقع از افراد دیگر قشقایی ها سفارش میگیرن آماده میکنند بهشون میدند یا حتی میان این لباس ها رو از قبل میدوزند و کرایه میدند یا این زیورآلات تها رو کرایه میدند برای یه شب برای یه هفته که مثال کسی اگه نمیتوند اونقدر هزینه کنه چون لباس قشقایی از نظر هزینه لباس گرونی محسوب میشه یعنی شما یک دستشو بخواهی بپوشی بری شاید با حقوق یک ماهت برابری کنه برای همین الان یک بخش کرایه کردنش هم جا افتاده
زهرا: آیا آنها به شما تحویل داده شده اند؟
تقریبا آره حد اقل 60-50 درصدش نسل به نسله ولی خب یکی از مسائلی که هست به خاطر اون فرزند آوری زیادی که دارن توی این قشقاییها مادر هر چیزی هم داشته باشه چون داره تقسیم میشه بین چندین دختر یا چندین فرزندش خود به خود دیگه گاهی اصال به کسی چیزی گیرش نمیده ولی عموما اگه باشه دقیقا تقسیم میشه به نسل بعد میرسه.
زهرا: آیا آنها را از فروشگاه خریداری می کنید؟
نازنین: یک فروشگاه نیست در واقع یک مجموعه فروشگاه هایی هستن که این سبک لباسی این سبک پاچه یا این سبک زیورآلتو میارن یک مجموع مغازه هایی هستن عمدهشون هم توی بازار وکیل. جای دیگه ای هم هست مثل توی سینما سعدی توی سمت سه راه احمدی جای دیگه هم پیدا میشه
زهرا: چرا آنها را از مکان هایی که انجام می دهید می گیرید؟
نازنین: تنوع خیلی بالایی داره به روز بودنش یعنی وقتی شما می روی اونجا می دانید جدیدترین پارچه موجود رو الان اینجا می بینید جدیدترین چیزی که یعنی حتی اگر الان نمی دونی چه چیزی رو بورسه چه چیزی مد شده اونجا که بری متوجه میشی چی مده چون به روزترین ها اونجا هست تنوع خیلی زیاده و به خاطر تعداد بالایی انتخابایی که میتونی داشته باشی میتونی متناسب با مبلغی که میخوایی هزینه کنی این چیز ی که میتونی رو انتخاب کنی در واقع دستت بازه
زهرا: لباس سنتی برای شما چه معنایی دارد؟
نازنین: لباس سنتی برای من یادآور همون همبستگی هست یادآور همون متعلق بودن به یه گروه خاص برای من این معنا رو داره
زهرا: آیا این معانی در طول زندگی شما تغییر کرده است؟
نازنین: پر رنگ تر شده، قشنگتر شده تو ذهنم و از نظر من دوست داشتنی تر شده
زهرا: آیا وقتی در فضاها یا مکانهای مختلف هستید، معنای لباس سنتی تغییر میکند؟
نازنین: متاسفانه بعضی وقتها دید جامعه های دیگه به این لباس ها خوب نیست و مثال وقتی که یک خانومی رو شما به همین لباس می بینید که مثال توی خیابون داره می ره چون یه گروه از افراد هنوز به همین لباس ها زندگی می کنند لباس روزانشونه در حالی که الان برای عموم قشقایی این لباس فقط لباس مراسم هست لباسی که در مراسم های خاص پوشیده می شود ولی گروهی هستند مخصوصا افراد که سن بالاتری دارند این لباس رو هنوز می پوشند یا هنوز عشایر هستند یا هنوز چادر نشین هستند یا نه حتی افراد هستند که شر ایط مالی خیلی خوبی هم دارند توی بهترین نقطه شیراز زندگی می کنند ولی دوست داره هنوز به اون سبک بگرده و دید جامعه رو من گاهن می بینم که این رو یه حالت عقب ماندگی یه حالت املی بودن یه حالت که معادلش نمی دونم دهاتی بودنی می بینند و اونجا ناراحت میشم از این قضیه
- زهرا: آیا فکر می کنید برخی از لباس های سنتی اصیل تر از بقیه هستند؟ چرا؟
- نازنین: نه فکر نمی کنم بعضی ها اصیلتر هستند شاید توی بعضی از لباس ها الان دست برده شده مثال توی یک سری از لباس های حتی قشقایی الان آمدن دست بردن توی یکی دو سال اخیر مثال آستین ها رو تور کردن یا مثال مدل دامن عوض کردن یک تغییراتی که مثال از نظر خودشون اومدن یه کمی به روز ترش کنن من دوست نداشتم این تغییرات رو زیاد چون نجابت اون لباس رو از بین می برن یعنی مثال به نظر من این لباس قشنگ بود چون نجیب بود و وقتی شما این لباس رو می خواهند ازش یه چیز در بیارین که مال این فرهنگ نیست یه چیزی از یه فرهنگ دیگه بخورونید به این لباس دارین از اصالت خودش خرابش میکنین دیگه میشه همون تقلید کور کور انه که خرابش میکنین حتی چیزی بهتری ازش در نمیاد اصالا گاها هم تغییراتی دادن که واقعا خوب بوده ها ولی اونایی که تغییرات رو خوب میدن کسانی هستند که این فرهنگ رو میشناستند عقاید پشتش رو میدونند وبا اون عقاید تغییرش میدن ولی وقتی یک نفر میاد این لباس رو متناسب با یه دیدگاه خودش مثالا از لباس دیگه ای میخواد ترکیب کنه میزنه و همه چیز رو خراب میکنه.
- زهرا: ولی کسایی که قشقایی اصیل هستند فکر میکنم که هیچوقت لباسی با اون تغییرات رو نمیخرند درسته؟
- نازنین: نمیخرند نمیپوشند و نمیپسندند
- زهرا: این فکر کنم بیشتر توی جامعه ای اتفاق میوفته که طرف فارس زبان باشه ترک قشقایی نباشه درسته؟
- نازنین: آره، یه شمایل کلی رو از لباس دیده هنوز اونقدر دقیق لباس رو نمیشناسه که تشخیص بده این اصل نیست، این لباس دستکاری شده است همینطور که خب مدل مو هم همینطوره توی لباس قشقای مدل مو طوری که دیگه شما اگر یک زن قشقای رو ببینی به راحته از روی مدل موش متوجه میشین که این قشقاییه ولی حتی سبک مدل مو هم متوجه میشین اگر قشقایی نباشه حتی توی نحوه ی آرایش موش هم متوجه میشین که این فقط تلاش کرده شبیه باشه و نیست، اون اصالت رو نداره.
زهرا: آیا از جایی که آن را تهیه می کنید آن را اصیل تر می کند؟
نازنین: ببینید، اون جا ،اون رو اصیلتر نمی کنه شاید اون فرد اون رو اصیلتر کنه شاید فروشنده ای که من اون رو به عنوان یک آدم اصیل قبول دارم وقتی این لباس رو به من به عنوان یک لباس اصیل معرفی میکنه این رو بتونم قبول کنم ولی الزاما اگر این پارچه رو که اصیلترین جا حاال مثال بازار وکیله الزاما اگر تو بازار وکیل ببینم و این حسو به اون پارچه نداشته باش م که این قشقاییه اصیلترش نمی کنه برام حتی اگر در مرکز تمام لباس های قشقایی باشن ولی اگر کسی که من اون رو به اصالت قشقایی قبول دارم اون رو پارچه رو یا اون زیورآلاتو تایید کنه و با اون کلیت ذهنیت خودم من بخونه میتونه حالا تغییرات ایجاد کنه
زهرا: آیا استفاده از مواد متفاوت یا اینکه چه کسی آن لباس را درست کند، لباس را اصیل تر می کند؟
نازنین: نه مگر این که اون افراد نه نه.. .. بزارید اون نه قاطع رو من تغییرش بدم اون افراد اگر که خودشون قشقایی باشن آره عوضش می کنن مثلا یک سری از طایفه های قشقایی هستن، خود قشقایی یک گروه بزرگیه و خودش به زیر مجموعه های مختلف تقسیم میشه اگر شما ببینین مثال اون رأس هرم افراد رأس هرم دارن تغییرات در لباسشون ایجاد می کنن که ما همه آنها رو به عنوان اصل قشقایی قبول داریم این تغییرات قابل پذیرفته شده تر و شاید به راحتی توی کل اون طایفه هم پیش بشه و اوکی بشه آره اگه من ببینم چیزی و کسی رو که کسانی که به عنوان رأس این هرم هستن خودشون و خانوادشون و خانومهاشون استفاده می کنن اونها یه تغییراتی رو ایجاد کنن یا از جایی مثال خرید کنن یا از کسانی خرید کنن ما هم به طبع ،احساس این که اونجا پس بهتره رو خواهیم داشت.
زهرا: اگر لباس را در فضاهای مختلف بپوشید، آن را اصیل تر میکند؟
نازنین: ببینید بستگی داره هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد همه جا نمی شه این لباس رو پوشید و همه جا اصیلترش نمی کنه یه جایی باعث می شه که این یه جایی پوشیدنش دقیقا این اصالته جایی که اون لباس رو می شناسه حالا نمیگم قشقایی ها ولی حتی دقیقا قشقایی رو می شناسه و یه جاییم نه اونقدر ممکنه دیدگاه خوبی نه با اون لباس و نه با اون در واقع فرهنگی ایل وعشیره داشته باشه و پوشیدنش باعث می شه اصالا قبل از این که شما بخواین حرفی بزنین که خود شما رو بشناسن لباس شما دیواری بشه بین شما و طرف مقابلتون که قضاوت کنن آهان پس از اون گروهه و من از اون گروه خوشم نمیاد پس این احتمالا آدم خوبی نیست
زهرا: آیا به هر دلیلی قسمتی از استایل های “سنتی” وجود دارد که آن را نمی پوشید؟
نازنین: آره مثال یک یکی از قسمتهای سنتی این لباس یک در واقع حالت جلیقه داره که روی پیراهن پوشیده می شه به علت گرونی اکثر اینو حذف کردن با این که خیلی کوچولوهه، تیکه پارچه کوچولوهه برای اینکه انقدر هم جنس پارچه هم دوخت پاچه گرون در میاد که تقریبا داره حذف می شه
زهرا: چگونه احساسات یا نگرش خود را نسبت به لباس های سنتی توصیف می کنید؟
نازنین: به نظرم حس خوبی داره این لباس پوشیدنش و اینکه بقیه هم دارن میپوشن این لباس و انگار یک روح جمعیه که هنوز زنده اس و تا وقتی که پوشیده میشه یعنی هنوز داره به این فرهنگ افتخار می شه و شاید اگر که یه روزی ما کم رنگتر بشه افتخارمون به قشقایی بودنمون و تأثیر بذاره کمتر هم بپوشیم برای من نپوشیدن این لباس به معنای اینه که دیگه طرف نمی تونه بهش افتخار کنه
زهرا: احساس خود را هنگام پوشیدن لباس سنتی چگونه توصیف می کنید؟ مثلا در حین ساخت صنایع دستی؟
نازنین: ببینید من به شخصه فقط زمانهایی احساس دختر بودن داشتم و احساس زنانه بودن داشتم که با این لباس درگیر بودم یعنی شاید قسمت دخترانه من همین لباس قشقایی بوده همیشه برای من نمادی از اتفاقات خوب و حس خوب و در واقع، کلی صورتی بودن است.
زهرا: آیا هیچ یک از هویت های دیگر شما بر احساس شما در مورد لباس سنتی خود تأثیر می گذارد؟
نازنین: ببینید من توی دوره ای فقط با بخش حجابش مشکل داشتم خب توی اسلام ما حجاب رو گردی صورت میدونیم در حالی که این لباس گردن و مو رو باز میدونیم حالا بگذاریم اونی تو پرانتز بگم بهتون که خب مرجع تقلیدی که من قبولش داشتم اومد گفت که تمام لباس های سنتی و هر قسمت از برهنگی که باشه اگر جزئی از اون لباس سنتیه شکال نداره مثال چارقد رو پیدا بودن مور رو اوکی کرد. من تو اون دوره به خاطر مثلا اون فتوا اوکی بودم، بعدها که دیگه خب خیلی از اون مسائل مذهبی منم تغییر کرد دیگه دیدگاهم به این مسئله خیلی تغییر کرده اینجور نیست که نه حتی اگر الان بهم بگین که نه نباید اگر همچین منافاتی بود و اون فتوا نبود و واقعا حتی از دین اسلام این اتفاق حرام بود ازنظر من کاری نداشت چون حس می کردم این لباس اینقدر نجیبه و اینقدر اتفاقات مثبت دیگه ای پشتش هست که میتونه یک قلم منفی یا یک کمی متضاد با عقاید منو مثلا پوشش بده اشکال نداره یک قلم میشه ازش چشم پوشی کرد کما که این اتفاق خیلی هم افتاد مثال ده پونزده سال پیش که توی مراسمهای قشقایی شرکت میکردیم، دیدیم گروهی رو که بجای اون چارقد روسری زدن به سر که مثلا حجابشون کامل بشه و به ترتیب یکی یکی داره از تعدادشون کم میشه انگار اون حجاب مو براشون از اون باور دراومده که تلاش میکردن اون لباس رو پوشیده تر کنن الآنم دست از این تلاش برمیدارن
زهرا: چه اطلاعاتی در مورد لباس سنتی از تعاملات خود کسب کرده اید با دیگران؟ (به عنوان مثال، آیا مادرتان در مورد لباس های مختلف به شما آموزش داده است؟)
نازنین: آره دقیقا انگار یه سری آموزشها نسل به نسله از پوشیدنش تا چه ترکیب رنگهایی بهم بهتر میان تا اینکه چه جنسی بهترمیشه برای چه پوستی چه رنگی بهتره یک بخشیش واقعا سینه به سینه منتقل شده و به ما هم رسیده یک بخش از تعامالت من با خود قشقاییها هست که چی بهتره چی قشنگتره و یک بخشش با غیر قشقاییها که لباس نمیشناسن دیدگاهشون رو من همیشه تقریبا مثبت دیدم یعنی وقتی با یک نفر نشستم و صحبت کردم همیشه احساس مثبتی نسبت به اون لباس داشتن هم از زیباییش هم ازدرواقع حجابش و هم از گلایشون از گرون بودنش بوده چون مثال برای ما چندین بار در چندین مراسم پوشیده بشه و برای اونا یه لباسه که دلیل نمیبینن اینقد پول بدن براش
زهرا: فکر می کنید جامعه چه نوع پیام هایی را در مورد لباس سنتی ترویج می کند؟ چگونه با آن پیام ها ارتباط دارید؟
نازنین: به نظر من جامعه ایران همین که خفش نکنه ترویجش به کنار.هیچ تلاشي نمیکنه که در واقع چیزی رو زنده نگه داره ،هر چیزی که مربوط به اصالت میشه ،هر چیزی که مربوط به قدمت یک مساله ای میشه تا جای ممکن داره خفه میشه اینم از بقیش مستثنی نیست.هیچ فرهنگی ، هیچ خرده فرهنگی رو زنده نگه نمیداره یعنی هر چیزی که زنده مونده از سر اهالی همون فرهنگه که مونده سینه به سینه مونده اگر نه دولت هیچوقت هیچ ارزشی براش قائل نبوده.
زهرا: و خوب قاعدتا چون هیچ وقت دولت کاری نکرده با این پیامهام هیچ جوره ارتباط نداشتی درسته؟
نازنین: نه . من میگم اگر پیام منفی گرفتم پیام مثبتی نگرفتم.
زهرا: چه موانعی برای به دست آوردن و پوشیدن لباس سنتی وجود دارد؟
نازنین: اصلی ترین مانعش مساله ی اقتصادشه چون این لباسها گرون هستن. دوم اینکه شما فقط در مکانهای خاص و مراسمهای خاصی میتونین بپوشینش شما یه لباس تهیه میکنی مثال میگن شما حقوق یکماهت رو میدی یه لباس تهیه میکنی شاید سالی یکبار اینو بپوشینش و مساله دیگه اینکه توی این فرهنگ خیلی جا نیفتاده پوشیدن لباس تکراریه. شما یه لباس که بگیرین خیلی هنر کنی دوبار یا سه بار بتونی بپوشی بعد دیگه مجبوری یه چیزیشو تغییر بدی حالا ترکیب رنگش عوض کنی برای همین خیلی سریع لباس از گردش خارج میشه با اینکه هم گرونه هم کلا دو سه بار بیشتر پوشیده نشده.
زهرا: آیا می توانید تصاویری از پوشیدن لباس های سنتی متفاوت به اشتراک بگذارید؟ هر تعداد که می خواهید به اشتراک بگذارید، نهایتا 10 عکس. برای هر تصویر می توانید به اشتراک بگذارید: شما در این تصويرکجا هستید؟ چرا در آن مکان لباس سنتی پوشیده ایید؟ آیا معنای خاصی برای شما که در این مکان هستید یا لباس سنتی که پوشیده ایید وجود دارد؟
نازنین: لباس سنتی رو فقط و فقط در عروسی میپوشیم یعنی من براتون هر تعداد عکس که بفرستم فقط عروسیا هستن و مراسمهای عقد و نامزدی و حنابندون یعنی فقط در راستای عروسی بوده جای دیگه ای پوشیده نشده از سمت ما و حالا اگر عکسی بخواید اره میفرستم براتون و معنایی هم بگیم همون چیزی که تاکید کردم بهش دخترانگی به اضافه همبستگی.
ما فقط درعروسی ها لباس محلی میپوشیم و این دوتا عکس هم مربوط به دوتا عروسی مختلف هست که هر دو از فامیل های نزدیک بودن. توی یکی از عکسا من توی مسیر هستم، ماشین هستم که دارم میرم و عکس دوم هم دقیقا توی همون باغ عروسی گرفته شده. اینکه چرا این لباس توی اون مراسم پوشیده شده چون سنت ما هست توی مراسم عروسی ها لباس محلی، عشایری، یا قشقایی پوشیده میشه. برای ما معنای همبستگی، یکی بودن داره و برای من معنای دختر بودن رو هم داره
زهرا: آیا چیز دیگری در مورد شما، هویت قشقایی و لباس سنتی وجود دارد که بخواهید به اشتراک بگذارید؟
نازنین: این لباس در واقع هم مربوط به اقایون بود هم خانمها یعنی آقایون لباس مربوط به خودشون داشتن خانمها هم لباس مخصوص خودشون و خوب الان میبینیم که آقایون تقریبا حذف شده دیگه لباسشون و فقط لباس خانمها مونده نهایتا توی یک مراسمی شاید یک یا دو نفر در دو هزار نفر آقا لباس سنتی آقایون رو پوشیده باشن. این حذف شدن لباس آقایون به این علت بود که دیگه به این لباس افتخار نمیکردن . خانمها هنوز میتونن با این لباس ها حس خوبی داشته باشن چون اگه با همین سبک پیش بریم یه روزی کلا از خانمها هم حذف بشه.